تو نیکی می کن و در دجله انداز...خداوند در بیابانت دهد باز

امام علی (علیه السلام): از بهترین نیکوکاری ها ، نیکی کردن به یتیمان است.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 1 دی 1394
بازدید : 605
نویسنده : سیّد یونس موســـوی

متوکل پادشاهی بود که در زمان های قدیم حکومت می کرد او پسری داشت که اسمش فتح بود. یک روز متوکل تصمیم گرفت به فتح شنا کردن یاد بدهد پس او را با تعدادی از شناگران ماهر به رودخانه ی دجله فرستاد تا شنا کردن را به او یاد بدهند اما جریان آب خیلی سریع بود و فتح را با خود برد. 
این خبر به گوش متوکل رسید متوکل گفت هر کس فتح را برای من بیاورد من به او جوایز فراوانی می دهم و گفت تا روزی که فتح را نیاورید من غذا نمی خورم. 
از طرف دیگر فتح هر چه در آب دست و پا می زد فایده ایی نداشت تا اینکه به یک حفره رسید سعی کرد و به هر شکلی که بود خودش را به آن حمزه رساند و گفت باید صبر کنم تا ببینم خدا چه می خواهد. 
بعد از 7 روز شناگران فتح را پیدا کردند و سالم و سلامت به نزد متوکل بردند متوکل هم جوایز آنها را داد و بعد دستور داد غذا بیاورید که پسرم 7 روز است غذا نخورده و گرسنه است اما فتح گفت من سیرم. 

 


متوکل گفت: چه طور سیر هستی مگر در این 7 روز چه خورده ایی. 
فتح گفت: هر روز تعدادی نان روی آب دجله می آمد که روی آنها نوشته شده بود محمد بن الحسین الاسکاف من با تلاش سعی می کردم نان ها را بگیرم و هر روز 2،3 تا نان می خوردم. 
متوکل دستور داد در شهر بگردند ببینند کیست که نان هایش را به آب رودخانه ی دجله می اندازد. تا اینکه مردی پیدا شد و گفت آن کس من هستم. متوکل گفت: از کجا باور کنم؟ مرد گفت: از آنجا که روی نان ها می نویسم محمد بن الحسین الاسکاف. 
متوکل گفت: چرا این کار را می کنی؟ 
مرد گفت: شنیده ام که می گویند تو نیکی می کنی و در دجله انداز خداوند در بیابانت دهد باز (یعنی تو نیکی کن و در رودخانه بینداز خدا در بیابان جواب این نیکی را به تو پس می دهد.) 
من هم مرد فقیری هستم و جز نان چیزی نداشتم پس همان نان را به رودخانه ی دجله می انداختم. 
متوکل گفت: اکنون جواب نیکی هایت را می بینی و 5 زمین به او داد و او و پسرانش روی زمین ها مشغول کشاورزی شدند و ثروت زیادی به دست آوردند





:: موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: نیکی , داستان ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








مرکز نیکوکاری ولیعصر(عج) واقع در دانشگاه آزاد سلامی واحد مرودشت شماره حساب بانک ملی ایران 0109851236009 ===================== شناسه شبا : .......................................................... IR59 0170 0000 0010 9851 2360 09 دانشگاه آزاد مرودشت مركز نيكوكارى ولى عصر ========================= *8877*5755#

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مرکز نیکوکاری ولی عصر (عج) دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت و آدرس nikookari.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







RSS

Powered By
loxblog.Com