زکات در اسلام(1)

امام علی (علیه السلام): از بهترین نیکوکاری ها ، نیکی کردن به یتیمان است.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 6 ارديبهشت 1395
بازدید : 167
نویسنده : سیّد یونس موســـوی

چند جمله ای درباره زکات می خواهم خدمتتان عرض کنم:

یکی این که زکات، عِدل نماز است؛ یعنی همتای نماز است. در 27 آیه قرآن وقتی خدا می فرماید نماز بخوانید می گوید زکات هم بدهید. نمی شود انسان نماز بخواند اما نسبت به فقرا و گرسنگان بی تفاوت باشد.

دوم این که حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد داخل مسجد به پنج نفر فرمود: از مسجد بیرون بروید؛ عده ای از اصحاب پرسیدند یا رسول الله! چرا اینها را از مسجد بیرون می کنید؟ حضرت فرمود: اینها نماز می خوانند ولی زکات نمی دهند!

سوم این که روایت داریم نماز بی زکات قبول نیست؛ نماز و زکات اگر با هم باشند مورد قبول است. ریل راه آهن باید دو تا باشد تا قطار بتواند حرکت کند؛ نماز با زکات باید باشد. گنبد اسلام روی پنج پایه استوار است که یکی از آنها نماز است و یکی زکات.

قرآن در آیه 41 سوره حج می فرماید:

«اگر خدا به مؤمنین امکاناتی در روی زمین داد، اولین کاری که انجام می دهند اقامه نماز، پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر است.»

زکات فقط مربوط به اسلام نیست ادیان دیگر هم زکات داشته اند. آیه قرآن است که حضرت عیسی علیه السلام فرمود: «أوصانی بالصلوة و الزکاة»؛(2) «خدا مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.»

در مورد حضرت موسی علیه السلام در قرآن می خوانیم که به مردم می فرمود:

«أقیموا الصلوة و آتوا الزکاة»؛ «نماز به پا دارید و زکات بدهید.»

درباره عموم انبیاء دارد علت این که ما اینها را امام قرار دادیم این بوده که اقامه نماز و ایتاء زکات داشتند: «جَعَلناهم ائمةً یَهدونَ بأمرِنا و أوحَینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتاء زکات»(3)

اصلاً دین پایدار دینی است که به فقرا رسیدگی کند. در قرآن می فرماید:

«و ما اُمِرُوا الا لیَعبُدُوا الله مخلصین»(4)

تا می رسد به اینجا که می فرماید:

«و یؤتوا الزکاة»(5)

بعد می فرماید: «و ذلک الدین القیّمة»؛ یعنی دینی که در آن مردمش نماز بخوانند ولی در آن جامعه عدّه ای گرسنه باشند این دین پایدار نیست.

به هر حال هر قومی، هر اجتماعی، هر طایفه ای که به وجود آمده یک فکری به حال فقرا کرده اند، و لذا کمک به فقرا در سوره های مکی است؛ یعنی قبل از آن که اصلاً حکومت اسلامی در مدینه تشکیل شود در سوره های مکی سفارش به زکات ذکر شده است.

منتها زکات در مکه کلی انفاقات بوده یا انفاقات مستحبی، ولی در مدینه دیگر حساب و کتاب پیدا کرد. معلوم شد که از چه چیزی زکات بگیریم؟ چگونه بگیریم؟ به چه کسانی تقسیم کنیم؟ مقدار زکات چقدر باشد؟ نصابش چقدر باشد؟ یعنی قانونمند شد در مدینه.

بنابر این، اصل کمک به فقرا منتظر مکه و مدینه نیست، بلکه باید از همان اول به فکر فقرا بود. پس اصل این است که باید شکم گرسنه ها را سیر کرد، منتها بعد این مسئله مطرح می شود که چه کسی بازنشستگی داشته باشد، چه کسی حقوق بگیرد، چه کسی دائمی باشد، چه کسی از طریق کمیته امداد باشد، چه کسی از نهادها باشد، چه کسی از دولت باشد، چه کسی از ملت باشد؟

برنامه ریزی قانونمند زکات در سال دوم هجری در مدینه بود؛ یعنی بعد از این که حضرت هجرت کردند به مدینه قانون زکات آمد. مسئول مستقیم زکات هم شخص پیغمبر صلی الله علیه و آله است. قرآن می فرماید: «خُذ مِن أموالهم صدقةً»؛(6) «تو باید از مردم صدقه بگیری» و صدقه در اینجا یعنی زکات.

 

میان چه کسانی زکات را تقسیم کنیم

 

میان هشت گروه: فقرا، مساکین، ور شکسته ها، اسیرها را بخرید آزاد کنید، در راه مانده ها، مثلاً طرف تاجر بوده فعلاً ماشینش در درّه افتاده یا کشتی اش غرق شده یا خانه اش آتش گرفته، گروه بعدی جذب کردن دلها و تمام کارهای خیر مثل ساختن پُل، درمانگاه، تهیه جهیزیّه، داماد کردن جوانان، عروس کردن دخترها و همه کارهای خیر. هشت مورد است که در قرآن دقیقا ذکر شده است.(7)

زکات یعنی پاکی، یعنی رشد و نموّ. زکات، آدم را پاک می کند؛ یعنی آدمی که زکات می دهد خودش را از بُخل پاک می کند، از حرص پاک می کند، از تکاثر و مال اندوزی پاک می کند.

بد نیست اینجا شبهه ای را مطرح کنم: دینی که می گوید خمس و زکات و انفاق بدهید یعنی همیشه جامعه دو قطبی است: فقیر و غنی؛ شبهه این است که چرا اصلاً اسلام می پذیرد یک چنین جامعه ای را؟ چرا اسلام قبول می کند که در جامعه یک عدّه پول دار باشند و یک عدّه گرسنه، بعد به پول دارها بگوید شما را به خدا یک صدقه ای بدهید. خمس بدهید، زکات بدهید! اصلاً چرا باید قبول کنیم که در جامعه ای گرسنه وجود داشته باشد بعد التماس کنیم به پول دارها که به گرسنه ها رسیدگی کنید؛ بلکه بهتر است از اول کاری کنیم که اصلاً گرسنه و فقیر نباشد. این شبهه ممکن است مطرح بشود.

جواب این است که ما چند رقم فقر داریم:

1 ـ بعضی فقرها به سبب تن پروری است.

حدیث داریم به آدمهای تن پرور زکات ندهید. کسی که می تواند دنبال حرفه ای برود، کار بکند و نان در بیاورد به او کمک نکنید.

2 ـ بعضی فقرها به سبب بی سوادی است.

طرف نرفته یاد بگیرد که چگونه از این آب و خاک استفاده کند، به اینها باید آموزش داد.

3 ـ بعضی فقرها طبیعی است.

مثلاً دو نفر می روند کنار دریا ماهی بگیرند، هر دو نفر تور می اندازند، در یکی از این تورها خیلی ماهی می افتد ولی در تور دیگری اصلاً.

در چنین موردی این گونه نیست که طرف بلد نباشد یا تن پرور باشد یا بی سواد باشد یا ناآگاه باشد یا بی تجربه باشد؛ استثمار، استعمار، رشوه یا هیچ چیز دیگری در کار نبوده بلکه ماهی در تورش نرفته. یا مثلاً بارندگی نشده کشتِ طرف از بین رفته یا مثلاً آفتی آمده یا مثلاً یک بیماری پیش آمده یا تصادفی کرده یا آتش سوزی شده.

به هر حال، ما وقتی می گوییم زکات، به حوادث پیش بینی نشده نظر داریم؛ حوادث طبیعی.

4 ـ فقر انتخابی.

یعنی طرف می توانسته پول پیدا کند پول را رها کرده، رفته سراغ کاری که تشخیص داده لازم است انجام دهد و بعد فقیر شده. در این مورد هم فقر این گونه نبوده که به جهت تن پروری یا فرار از کار یا شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بوده باشد. بلکه طرف شاید آدم زرنگی بوده منتها «للفقراء الذین اُحصِروا فی سبیل الله»؛(8) یعنی مثلاً طرف رفته حرف حقّی را بزند گرفته اند زندانش کرده اند، حالا زن و بچه اش نان ندارند بخورند.

پس ما در زکات به دو گروه از فقرا رسیدگی می کنیم:

1 ـ فقیرانی که به سبب قیام به حقّ دچار فقر شده اند؛

2 ـ فقیرانی که فقرشان علت طبیعی داشته؛ مثل کسی که ماهی در تورش نرفته یا حادثه ای برایش اتفاق افتاده.

اما فقیرانی که به سبب بی تجربگی یا ناشی گری یا تن پروری به فقر مبتلا شده اند اینها حسابشان جداست.

گاهی هم بر اساس ابتکارات، استعدادها متفاوت است؛ یک نفر 5 ساعت کار کند خسته می شود ولی یک نفر با 15 ساعت کار خسته می شود؛ یک نفر 5 ساعت کار می کند ولی 10 تا بچه دارد ولی یک نفر هم 15 ساعت کار می کند و یک بچه دارد؛ بعدا این پولدار می شود و آن، فقیر. خمس و زکات برای این چاله چوله هاست؛ باید اینها را پُر کند.

 

اهمیت زکات

 

چند جمله هم درباره اهمیت زکات ذکر کنم. اصولاً ما باید چند چیز را باور کنیم:

اول باید باور کنیم که این مالهایی که داریم مال خودمان نیست. ما مثل کارمند بانک هستیم. یک روز می گویند در این باجه بایست و پول بگیر و یک روز هم می گویند در آن باجه بایست و پول بده؛ نه آن روزی که در آن باجه صدها میلیون پول می گیریم مال خودمان است که بخواهیم به هوا بپریم و شادی کنیم و نه آن روزی که باید صدها میلیون در آن باجه بدهیم سکته کنیم؛ نه گرفتن پول معلَّق زدن دارد و نه دادنش سکته؛ مالِ ما نیست؛ بدانیم که خودمان امانت هستیم، اموالمان هم امانت است.

«انا للّه»؛ قرآن می گوید مال، مالِ خداست؛ «اتاکُم الله»، «رزقکم الله» یعنی باوَرت نیاید، که مال خودت است. اشکال قارون هم همین بود که وقتی به او گفتند: «اَحسِن کما اَحسَنَ اللهُ الیک»؛(9) یعنی خدا به تو مال داده، تو هم به فقرا بده؛ گفت: خدا نداده! «انّما اُوتیتُهُ علی علمٍ عندی»(10)؛ یعنی من یک علمی در نزدم است، این از مدیریت من است، من یک اقتصاددان هستم، تخصص دارم. قارون می گفت این، مالِ مغزم است، نتیجه بازوی من است. اشکال قارون همین بود.

امّا حضرت سلیمان علیه السلام می فرمود: «هذا من فضل ربی»(11) این را خدا داده؛ آن هم نداده برای عیّاشی بلکه «لِیَبلُوَنی»؛ یعنی می خواهد مرا امتحان کند «أأشکُرُ اَم أکفُرُ» آیا شاکرم و تشکر می کنم یا این که کفران می کنم.

باید باورمان بیاید که اولاً این مالی که داریم مالِ ما نیست؛ ثانیا: این مال دلیل بر امتیاز ما نیست؛ چون قرآن نفرموده «ان اکرمکم عندالله کسی که ثروت بیشتری دارد!» هیچ یک از پُستهای جمهوری اسلامی بر اساس پول نیست.

این گونه نیست که اگر از کسی بپرسند از چه کسی تقلید می کنی بگوید از مرجع تقلیدی که پولش بیش تر است! یا چه کسی قاضی باشد، کسی که پولش بیش تر است! یا چه کسی امام جماعت شود، هر کس که پولش بیشتر است! یا چه کسی در دادگستری شهادت بدهد، هر کسی که پولش بیش تر است! یا چه کسی وکیل یا رئیس مجلس بشود، هر کس که پولش بیش تر است! یا چه کسی رهبر شود، هر کس که پولش بیش تر است! هیچ کجا در هیچ کدام از عزل و نصبهای حکومت اسلامی، پول مطرح نیست.

ثالثا باور کنیم که اگر با پول کمک کردیم از طریق خمس و زکات و دلهایی از محرومین را جذب کردیم جذب دل محرومین ارزشش بیش از جذب مال است.

من صد میلیون داشته باشم اما فقرا مرا فحش دهند بهتر است یا 80 میلیون داشته باشم ولی فقرا مرا دوست داشته باشند؛ این 20 میلیون را حساب کنم؛ این 20 میلیون را کمک کنم از طریق خمس یا زکات و با آن دلها را به خودم جذب کنم یا با این بیست میلیون پولها را به خودم جذب کنم.

باید باور کنیم ارزش جذب دل بیش تر از جذب پول است. دعای محرومین چقدر برای انسان در دنیا و آخرت سودمند است. از همه اینها گذشته، شاید خود ما فردا فقیر بشویم، یک قهرمان ممکن است بر اثر یک پوست خیار، ویلچری بشود، از پشت بخورد زمین، قطع نخاعی بشود و روی ویلچر بنشیند. ممکن است حافظه را از ما بگیرند و ما حتی اسم خودمان را فراموش کنیم.

مغرور نشویم به مال. باور کنیم که خدا قول داده است که اگر مالَت را در راه خدا بدهی خدا جایش را پُر می کند. متن قرآن است، خداوند در آیه 32 سوره سبأ می فرماید:

«فهو یُخلِفُه»؛ یعنی خدا جایگزین می کند؛ اگر بدهی جایش پُر می شود.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«به شیعیان من بگویید من ضامن هستم اگر خمس بدهید مالتان کم نشود.»

ما خیال می کنیم به ظاهر کم می شود ولی در باطن زیاد می شود. مثل درخت انگوری که کشاورز می آید شاخه هایش را قیچی می کند، هر کس نگاه کند فکر می کند درخت کوتاه شده در حالی که میوه این درخت با این کار بیش تر می شود.

باور کنیم کمکی که به یک فقیر می کنیم به درد قیامتمان می خورد؛ اصلاً لذت ببریم از این که یک فقیر سیر شد، یک شکم گرسنه سیر شد. باور کنیم این روایت را که امام فرمود:

«اگر به فقرا کمک کنید این کمک شما به صورت یک قیافه زیبا در برزخ همدم شما می شود و دیگر تنها نیستید.»

باور کنیم اگر به فقرا نرسیم فقرا و گرسنه ها یک وقتی می رسد که مثل یک انقلاب منفجر می شوند و می آیند کل مال ما را می گیرند؛ جان که به لبشان برسد دست به انقلاب می زنند.

باور کنیم چیزهایی که به عنوان تاریخ، قرآن برای ما نقل کرده که ببینید که فلانی پولهایش را در راه خدا نداد چطور شد؛ ببینید آن افراد تصمیم گرفتند از باغشان میوه ها را به فقرا ندهند، اول شب هم خوابیدند تا سحر بروند میوه ها را بچینند و انبار کنند تا وقتی آفتاب طلوع کرد همه میوه های باغ انبار شده باشد تا فقیرها بیدار نشدند. آمدند دیدند همه باغشان سوخته است. قصه باغی که سوخت در قرآن در سوره نون و القلم است.

باور کنیم که قارون با گنجش فرو رفت. باور کنیم که قرآن می گوید:

«جَمَعَ مالاً و عَدَّدَه یَحسَبُ أنّ مالَهُ أخلَدَه»؛(12) فکر می کند هر چی پول داشته باشد زندگی اش شیرین تر است.

باور کنیم که مسئولیت زندگیها و فقرا به دوش ماست؛ اینها را باید باور کنیم. اصلاً باور کنیم مال خود ما نیست این مال. آقای کشاورز که این خرما یا گندم را برداشت می کند، بگوید که غیر از کاری که خود او کرده یعنی بذری و دانه ای که پاشیده باقی کارها از خداست.

آیا کاری که هوا در رشد گیاه داشته یا باران یا نور خورشید یا زمین و حتی حیات و قدرت خود این کشاورز مگر از خدا نیست؟ حتی قدرت بدنی او از خداست، علم کشاورز هم از خداست. اگر کشاورز برای کاری که کرده سهم بخواهد باید سهم خدا را هم بدهد؛ چون خداوند، خورشید و نور و هوا و اکسیژن و باران و باد را داده تا این یک خوشه رشد کرده، آیا خدا از تک تکِ این نعمتها و زمینه های رشد گیاه سهم ندارد؟!

وقتی گفته می شود خمس بدهید، نباید گفت من خودم تجارت کردم، چون خیلیها زحمت کشیدند تا تو پولدار شدی؛ این امنیت، این پلیس، آسفالت جاده، برف جاده را کنار زدند، آن شخص مرز را حفظ کرده، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بوده اند تا تو رفته ای مغازه را باز کرده ای و پولی به دست آورده ای. نگو از خودم است.

پس باید مالیات داد، باید خمس داد، باید زکات داد. به هر حال، به وسوسه های شیطان نگاه نکنید.

قرآن می گوید وقتی می خواهید کمک کنید شیطان می گوید: نمی خواهد کمک کنی، هنوز پیری داری، کوری داری، هنوز دو تا دخترت را عروس نکرده ای، پسرت را داماد نکرده ای؛ این وسوسه ها مال شیطان است. قرآن می فرماید:

«الشیطان یَعدُکم الفقر»(13)

شیطان است که می آید و می گوید: تو در آینده پیری و کوری داری به فقرا چیزی نده. اما باید به کسی که این گونه فریب شیطان را می خورد بگویم: تو حیف هستی، تو خلیفه خدا هستی چرا به پول چسبیده ای؟ خدا می فرماید:

«انّی جاعلٌ فی الارض خلیفة»(14)

ارزش تو خیلی بیش تر از مال است:

«أرضیتم بالحیوة الدنیا»(15)

تو با ندادن پول، خودت را تبدیل به یک گاو صندوق گوشتی می کنی؛ آدم بخیل هم یک گاو صندوق است منتها یک گاو صندوق گوشتی! آیا حیف نیست خلیفه خدا، گاو صندوق بشود؟! آیا نباید حساب کنیم که پول ندادن به فقرا چه مفاسد و چه خطراتی به دنبال دارد؟! فقرا در اموال اغنیا شریک هستند، حق دارند؛ چیزهایی که مال ماست می پَرَد:

«ما عندکم یَنفَذ و ما عند الله باقٍ».(16)

در روایت است که گوسفندی بود سر بریدند گوشتش را تقسیم کردند، مقداری از گوشت آن را برای حضرت نگه داشتند؛ حضرت پرسید: گوشت این گوسفند را چه کردید؟ گفتند: آقا، همه اش رفت، مقدار کمی برای خودمان مانده، حضرت فرمود: نگویید همه اش رفته، بگویید همه اش مانده است.

بنابر این باید خیلی به زکات عنایت داشته باشیم. ما باید باور کنیم این حدیث را که اگر کسی زکات مال خود را به طور کامل بپردازد و در جای خودش مصرف شود دیگر روز قیامت از او نمی پرسند اموالت را از کجا آوردی.

روایت داریم که پرداخت زکات در امروز کلید دریافت رحمت خداوند در قیامت است. بر عکس اگر کسی امروز زکاتش را ندهد بیش ترین حسرت و خسارت را در قیامت خواهد داشت.

باز در روایت داریم هر دانه گندم و جو و امثال آن که به قصد زکات داده شود برای هر دانه اش قصرهایی از طلا و نقره و جواهر و لؤلؤ و زبرجد و نور در بهشت به ما خواهند داد.

در روایت است که اگر کسی زکات را عاشقانه پرداخت کند، این کار کفّاره گناهانش می شود. اگر اینها را بدانیم دیگر راحت پول می دهیم؛ چه خمس، چه زکات.

اگر بدانیم که اگر امروز فقرا را سیر کنیم روز قیامت سیر خواهیم شد؛ اگر امروز افرادی را سیراب کنیم در قیامت تشنه نخواهیم بود؛ اگر امروز افراد برهنه ای را بپوشانیم در قیامت برهنه نخواهیم بود؛ اینها، همه حدیث دارد؛ در کتاب جامع الاحادیث، ج 9.

 

زکات چه برکاتی دارد

 

اول این که خدا قول داده زکات را رشد می دهد:

«یَمحَقُ اللّهُ الرّبا و یُربِی الصَّدَقات»(17)

یعنی خدا ربا را محو می کند؛ پول حرام رشد نمی کند «مالُ الحرام لا یَنمُو»؛ یعنی مال حرام نموّ و رشد ندارد. اگر هم رشد کند برکت ندارد. طرف پول خیلی دارد اما برکت ندارد.

خیلی خانه ها هست که قالیهای آن خانه ها ابریشم است ولی هیچ گرسنه ای در آن خانه ها سیر نمی شود. خانه هایی هم داریم که فرش ساده، موکت، گلیم در آنها است ولی سالیانه افراد زیادی گرسنه در این خانه ها سیر می شوند. مهم این نیست که فرش ابریشم باشد یا موکت و گلیم بلکه مهم این است که روی این موکت چند نفر گرسنه سیر شدند.

مهم این نیست که دوچرخه داشته باشی یا ماشین آخرین سیستم بلکه مهم این است که با آن آیا رفتی به نماز جمعه، نماز جماعت و صله رحم یا نه؟ چند دفعه با این وسیله برای یاد گرفتن چیزی از جایی به جایی رفتی؟

روایت است که زکات پل اسلام است:

«الزکاة قِنطرةُ الاسلام»(18)

بعد از شناخت خدا و نماز، هیچ چیزی به اندازه زکات مهم نیست.

«ما من شی ء بعد المعرفة و الصلاة یعدل الزکاة»(19)

روایات بسیاری برای زکات داریم. مثلاً در روایت داریم که پرداخت کننده زکات محبوب ترین فرد در نزد خداست. در روایت داریم که اگر زکات بدهید گِره های کارتان باز می شود.(20)

 

قرآن می فرماید:

«فأمّا مَن أعطی و اتّقی و صَدّقَ بالحسنی فَسَنُیَسِّرُهُ للیُسری»(21)

یعنی هر کس یک بخشش بکند و تقوا داشته باشد و حقیقت را بپذیرد، ما کارهای مشکل او را آسان می کنیم. طرف گِره در زندگی اش پیدا نمی کند.

افرادی پول زیادی هم دارند، رفیق هم دارند، عقل هم دارند، زبان هم دارند، تحصیلات و مدرک هم دارند اما دائما زندگی شان تاب می خورد.

قرآن می گوید اگر می خواهی گره زندگی ات باز بشود گره زندگی فقرا را باز کن.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «اللّه اللّه فی الزکاة»؛ یعنی شما را به خدا، شما را به خدا توجه به زکات داشته باشید

«فانّها تُطفی ءُ غضبَ ربّکم»(22)

یعنی رسیدگی به فقرا (زکات) غضب پروردگار را خاموش می کند. همین طور که خدا رحمت می کند، اگر شما هم رحمت کنید، یکی از صفات خدایی یعنی رحمت را در خودتان زنده کرده اید.

شخصی به امام گفت: برادرم از دنیا رفته زکات بر گردنش بوده و من زکات او را داده ام، فرمود: خیلی کار خوبی کردی تو که به قصد برادرت زکات دادی، مشکل برادرت را برطرف کرده ای.(23)

در حدیث داریم که اگر می خواهید دعایتان مستجاب بشود لقمه خودتان را حلال کنید؛ هر کس می خواهد دعایش مستجاب شود لقمه حلال بخورد.(24) لقمه حلال لقمه ای است که خمسش داده شده باشد، زکاتش داده شده باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود: «لو انّ الناس أدُّوا حقوقهم»؛ یعنی اگر مردم حقوقشان را بدهند؛ یعنی خمس بدهند، زکات بدهند «لکانوا عایشینَ بِخَیرٍ»(25) زندگی همه آنها شیرین می شود.

به امام گفتند فلانی در خواب، خوابهای وحشتناک می بیند، حضرت فرمود: به خاطر این است که زکاتش را در راه درست مصرف نمی کند.(26)یعنی اینها با هم ارتباط دارد.

در روایت دیگری از اهل سنت است که نقل شده: «تمام اسلامکم أداءُ الزّکاة»(27) یعنی اسلام شما وقتی کامل است که حقّ خدا را بدهید.

یک روز امام صادق علیه السلام آداب و نحوه گرفتن زکات را از نامه 25 نهج البلاغه برای مردم نقل کردند. بعد گریه کردند و فرمودند: به خدا قسم حرمتها را شکستند، به کتاب خداوند و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل نکردند.(28)

زکات، درمان دردهای اقتصادی جامعه است؛ بسیاری از خلافهایی که افراد مرتکب می شوند به دلیل فقر است. اگر با زکات و خمس شکم فقرا سیر شود آمار خلاف کاریها کم می شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه شان، فرمودند: ای مردم! زکات مالتان را بپردازید، هر کس زکات مالش را ندهد نه نمازش قبول است و نه حجّش و نه جهادش.(29)

در حدیث دیگری داریم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قسم خورد که جز مشرک کسی در مورد زکات خیانت نمی کند.(30) کسی که در مورد زکات خیانت می کند مشکل توحیدی دارد. اصلاً شرط اینکه ما به کسی بگوییم برادر دینی، این است که زکات بدهد. قرآن می فرماید:

«فان تابوا و أقاموا الصلوة و آتوا الزکاة فاخوانکم فی الدین»(31)

یعنی اگر کسی اهل نماز و زکات بود، برادر دینی است. اما اگر کسی اهل نماز نبود یا اهل کمک به فقرا نبود برادر دینی نیست.

شما با زکات چقدر کینه ها را بر طرف می کنید. چقدر بغضها را تبدیل به محبت می کنید. چقدر می توانید بُنیه دینی مردم را تقویت کیند. امام رضا علیه السلام فرمود:

دلیل و فلسفه زکات یکی این است که فقرا سیر شوند و دیگری، تقویت و کمک رسانی است در امور دینی.

چون از محل زکات با پولی که به دست می آید مدرسه، کتابخانه، مسجد، مراکز دینی و فرهنگی ایجاد می شود و از دانشمندان دعوت به عمل می آید و کلاسهای مفیدی تشکیل می گردد که باعث تقویت دین مردم می شود؛ تا با القاء یک شبهه از سوی دشمن، مردم دست از مکتب خود برندارند، زکات و خمس بیمه کننده بُنیه دینی مردم و عقاید و فکر آنهاست.(32)

به هر حال، زکات یک میدان آزمایش عجیبی است. کسانی که باید زکات بدهند فقط کشاورزان نیستند بلکه تاجرها هم باید زکات بدهند. یکی از کانال خمس باید کمک کند، دیگری از کانال زکات و آن کسی هم که پول ندارد، آبرو که دارد، زکات آبرویش را بدهد؛ چون آبرو هم زکات دارد؛ طرف می تواند با استفاده از آبرویی که دارد یک تلفن بکند و مشکل کسی را حل کند بدون این که حق کسی از بین برود.

ممکن است کسی با تلفنی که می زند حق کسی را بگیرد و به کس دیگری بدهد، این، گناه است. اما مثلاً دکتری وقت اداری اش تمام شده کسی با او رفیق است به او می گوید 10 دقیقه اضافه تر بمان و این مریض را هم ببین، اینجا حق کسی ضایع نمی شود بلکه حق خود دکتر است.

گاهی کسی خطّش خوب است یا کامپیوتر بلد است یا شنا یا ماشین دارد، سواد دارد؛ هر کس هر چیزی دارد باید بخشی از آن را در راه خدا بدهد. ما دیر یا زود از دنیا خواهیم رفت آیا نمی خواهیم نسل خوبی داشته باشیم؟ وقتی نسل ما خوب است که بچه های ما لقمه حلال بخورند. لقمه ای حلال است که خمس و زکاتش داده شده باشد. آیه ای در قرآن داریم که خداوند می فرماید:

«و لولا دفعُ الله الناس بعضهم ببعضٍ لفَسَدتِ الارضُ»(33)

یعنی اگر بعضی از مردم نباشند اصلاً دنیا فاسد می شود.

امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه شریفه فرمود: «قطعا خداوند به واسطه کسانی از شیعیان ما که زکات می دهند بلا و خطرات را از سایر مردم دور می کند.»(34)

امیرالمؤمنین می فرمایند:

«هیچ فقیری گرسنه نیست مگر آن که یک توانمند در کنار او پر خوری کرده است.»(35) در روایات زیادی هست که اگر مردم حق خدا را به فقرا بدهند، اصلاً فقیری روی زمین باقی نمی ماند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«هیچ برهنه و محتاج و گرسنه ای در جامعه وجود ندارد مگر این که اغنیا و ثروتمندان گناه می کنند و حق خدا را نمی دهند.»(36)

اغنیا می توانند با دادن پول به صورت مضاربه به جوانان مشکل خیلیها را حل کنند. همین بورسیه تحصیلی که بعضی مؤسسات می دهند، با این کارها هم اشتغال ایجاد می شود، هم شکمها سیر می شود، هم سطح علمی جامعه بالا می رود.

زمینه هایی وجود دارد که می شود کار کرد، اوقات فراغت را می توان پُر کرد؛ اگر ایام فراغت پُر شود مفاسد تا حد زیادی کاهش می یابد.

اگر مشکلِ کار داریم، مشکل اشتغال داریم، در جامعه دلسردی داریم، ایام فراغت را نمی دانیم چه کنیم، نبوغها هدر می رود، اگر افسردگیها زیاد است، تبهکاری به دلیل بیکاری داریم، رکود، عقده، فتنه و... تمام اینها با یک بسیج این که هر کس هر چه در اختیار دارد با قصد قربت در اختیار دیگران هم بگذارد درست می شود.

یک تاجر فکر نکند پولی که دارد برایش مفید است، چون وقتی نمی تواند از 100 میلیون، 20 میلیون آن را در اداء حقوق شرعی بدهد چگونه می تواند در وقت مردن از همه دارای اش دل بکند؟! کسی که از 20 درصد مالش نگذشته است کجا می تواند در وقت جان دادن از همه مالش دل بکند و برود داخل قبر؟!

لذا این کسانی که خمس نمی دهند، زکات نمی دهند بسیار بد می میرند؛ چون مالی را که از 20 درصد آن نگذشته در هنگام احتضار باید از 100 درصد آن بگذرد؛ لذا چه بسا با بغض خدا و بی دین از دنیا برود.

با زکات و خمس، آبروی مردم را می توان حفظ کرد. شخصی آمد خدمت امام صادق علیه السلام پرسید: شخصی در خطّ فکری ما نیست و عقایدش منحرف است، الآن از دنیا رفته و تعدادی بچه دارد آیا ما از زکات به بچه های او بدهیم؟ حضرت فرمود: بله به بچه هایش بدهید.

اگر خودش منحرف است بچه هایش که گناهی ندارند.(37) بله اگر چنین فردی بچه هایش بزرگ شدند بالغ شدند حق را هم فهمیدند ولی لجاجت کردند لازم نیست به آنها کمک کنید.

حضرت فرمود اگر کسی مثلاً یک میلیون پول را در راه حق ندهد خدا جوری می کند که دو میلیون آن را در راه باطل بدهد. در روایت است: «مَن مَنَعَ ماله من الاخیار اختیارا صَرّف الله مالَهُ فی الاشرار اضطرارا»؛(38) یعنی اگر کسی با اختیار خودش پولش را به مؤمنین و خوبان ندهد، خداوند کاری می کند که مالش را اجبارا در اختیار افراد فاسد قرار دهد. تو که شکم مؤمنی را سیر نکردی شکم فاسقی را سیر خواهی کرد.

«حَصّنُوا أموالکم بالزکاة»(39)

یعنی مالتان را با زکات بیمه کنید. بیمه، فقط بیمه تأمین اجتماعی و دیگر بیمه ها نیست. حدیث داریم «ما ضاعَ مالٌ فی البرّ و البحر...»(40) یعنی هر مالی که در دریا و خشکی ضایع می شود به دلیل این است که زکات نداده اند؛ پول حقی باید می داده اند نداده اند.

حدیث داریم اگر مردم زکات ندهند زمین برکتش را از مردم قطع می کند، برکت را از کشاورزی و باغهای میوه می گیرد.(41)

در روایت داریم که «لا تزالُ امّتی بخیرٍ ما تَحابُّوا...» یعنی مادامی که مردم به هم محبت داشته باشند خیر هست «و أقاموا الصلوة و آتوا الزکاة»؛ یعنی مادامی که مردم اهل نماز و زکات و محبت به همدیگرند خیر می بینند، اما «فاذا لم یفعلوا ذلک»؛ یعنی اگر مردم دست از نماز، زکات و محبت به همدیگر کشیدند مبتلا می شوند به قحطی و خشکسالی: «اذا مُنعَتِ الزّکاة ظَهَرَتِ الحاجة»؛ یعنی اگر مردم زکات ندهند نیازشان ظاهر می شود یعنی فقر خودش را نشان می دهد(42) و حال فقرا بد می شود «و ساءَت حالُ الفقیر».(43)

اصلاً نماز خوان مگر می تواند بخیل باشد؟! قرآن می فرماید:

«اذا مَسَّهُ الخیرُ منوعا الا المصلّین»(44)

یعنی بعضی از مردم هستند که وقتی به خیری برسند به مردم نمی دهند، بخل می ورزند، زکات نمی دهند، خمس نمی دهند: «منوعا الا المصلّین» مگر آن کسانی که نماز خوان باشند.

نماز خوان نمی تواند بی تفاوت باشد. در روایات داریم که قبولی تمام اعمال وابسته به قبولی نماز است و قبولی نماز وابسته به زکات؛ خیلی این مسأله مهم است. «یا ایها الناس أدّوا زکاة اموالکم فمن لا یُزَکّی لا صلاة له و من لا صلاة له لا دین له و من لا دین له لا حجّ له و لا جهاد له»؛(45)یعنی ای مردم! زکات مالتان را بدهید، هر کس زکات ندهد نه نماز دارد نه دین دارد نه حج و نه جهاد.

خمس و زکات خیلی مهم است. در نقل است که حضرت موسی علیه السلام جوانی را دید که با حال معنوی خاصّی نماز می خواند. حضرت گفت: خدایا چه نماز زیبایی می خواند این جوان! وحی شد که این نمازش قشنگ است ولی به فقرا کمک نمی کند و نمازش قبول نیست.(46)

در روایت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که نماز می خواند ولی زکات نمی دهد نمازش را مثل لباسی کهنه در هم می پیچند و به صورتش پرتاب می کنند. و به او می گویند تو نماز خواندی ولی حقّ خدا را ندادی.(47) امیرالمؤمنین علی علیه السلام کسی که نماز می خواند ولی زکات نمی دهد را در کنار ربا خوار قرار داده است: «مانع الزکاة کآکِلُ الرّبا».(48) در روایت داریم که سه رقم دزد داریم یکی از آنها کسی است که حق خدا را بدزدد؛ یعنی حق فقرا را بدزدد.

 

موارد مصرف زکات

 

باید دقت کرد زکات هم بجا و هم دقیق مصرف بشود. اگر کسی زکات خودش را در جای خودش مصرف نکند ضامن است. خداوند در آیه 60 سوره توبه می فرماید زکات را به 8 گروه تقسیم کنید. لازم نیست حالا این هشت گروه به طور مساوی باشند، بلکه به 8 گروه می شود زکات داد. ولی خداوند در آخر آیه می فرماید: «و الله علیمٌ حکیم»؛ یعنی خدا با علم و حکمت بی نهایتش فرموده است که این گونه تقسیم کنید؛ یعنی این دستورات، حکیمانه است. اگر زکات در جایی مصرف شود که خدا راضی نباشد خداوند آن زکات را قبول نمی کند.

حالا ببینیم فقیر چه کسی است و زکات را باید به چه کسی بدهیم؟ این که قرآن در آیه 60 سوره توبه می فرماید: «انّما الصدقات للفقرا...» صدقات یعنی زکات؛ چون صدقات از «صدق» است و زکات دادن علامت این است که شخص صدق دارد و راست می گوید و این که می گوید مسلمان است راست می گوید. کسی که می گوید من مسلمان هستم، می گوییم راست می گویی یا دروغ؟ پولت را بده در راه دین؛ خمس بده، زکات بده تا معلوم شود راست می گویی.

مثل پسری که به دختری می گوید: دوستت دارم. دختر می گوید: خوب اگر راست می گویی صداق بده (صداق یعنی مهریّه). اگر من را دوست داری 100 تا سکه بده. این که به مهریه می گویند صداق به خاطر این است. از آن می فهمند که داماد راست می گوید یا دروغ.

صدقه هم یعنی علامت راستگویی شخص در دین داری؛ یعنی به فقرا کمک می کند یا نه! آیه می فرماید: صدقات (زکات) را بدهید به فقرا و مساکین.

امام صادق علیه السلام در معنای فقیر و مسکین فرمودند: فقیر کسی است که از مردم درخواست کمک نمی کند ولی مسکین کسی است که به قدری فشار بر او وارد است که دست گدایی دراز می کند و درخواست می کند.(49)

البته معنای فقیر این فقیرهای کنار خیابان نیست؛ چون این فقیرها خیلی هایشان حرفه ای هستند. ممکن است کسی باشد که هم کار داشته باشد و هم درآمد داشته باشد ولی درآمدش برای خرجش کفایت نمی کند.

نقل شده چند تا فقیر جمع شده بودند و یک قایق یا یک کشتی خریده بودند و با آن کار می کردند، در عین حال قرآن به اینها می گوید «مسکین» با این که شریک داشتند و کار می کردند اما خرجشان با دخلشان جور در نمی آمد. قرآن به چنین افرادی عنوان «مسکین» را اطلاق می کند.

قرآن می فرماید:

«و أما السفینة فکانَت لمساکین یعملون فی البحر»(50)

پس این که می گوییم زکات را به فقیر بدهید یعنی به کسی بدهید که آه در بساط نداشته باشد؟!

ممکن است کسی یک تاکسی هم داشته باشد و کار کند ولی خرجش را نرساند؛ به دلیل این که مثلاً عیالوار است و تاکسی را شریکی است و درآمدشان کافی نیست «انّما الصدقات للفقرا و المساکین و العاملین علیها...»

سومین گروهی که زکات به آنها تعلّق می گیرد «العاملین علیها» است. عاملین زکات یعنی کسانی که مسئول هستند و زکات را می گیرند و جمع می کنند، فقرا را می شناسند و تقسیم می کنند. اینها باید تشویق شوند، البته پاداش معنوی اینها جداگانه است.

امیرالمؤمنین علیه السلام سفارشاتی دارند. بعد می فرماید: شما که زکات را می گیرید و به فقرا می رسانید: «فانّ ذلک أعظمُ لاجرک»؛(51) یعنی أجر بزرگی دارید. ما باید این کار را برای خدا انجام دهیم، منتها بعضی ممکن است تمام وقتشان یا بعضی وقتشان صرف گرفتن زکات و تقسیم زکات شود باید اینها تشویق شوند.

دسته چهارم که زکات به آنها تعلق می گیرد «المؤلفة قلوبهم» است؛ یعنی بخشی از زکات را باید داد برای جذب دلها.

افرادی هستند که مسلمانند و مشرک نیستند اما در مرحله ضعیفی از اسلام هستند؛ این افراد برای این که به مرحله بالاتری از اسلام برده شوند باید به آنها زکات داد. امکانات فرهنگی، فکری شان را فراهم کنیم، با آنها مشورت کنیم، چیزی یاد آنها بدهیم، با آنها رفت و آمد کنیم و دید و بازدید داشته باشیم و بالاخره آنها را هم دستشان را بگیریم و بالا بیاوریم.

بنابر این بخشی از زکات را می توان برای توسعه زندگی این دسته از افراد داد. الآن کشورهای اَبَر قدرت را ببینید چه کار می کنند؟ کتاب می فرستند برای دنیا، کشیش می فرستند، دارو می فرستند، کارشناس می فرستند، دعوتنامه می فرستند، بورسیه، اعطای مدرک علمی، فنی، و مانند آن.

گروه پنجم که زکات به آنها تعلق می گیرد «فی الرّقاب» است؛ یعنی با بخشی از زکات اسیرها را آزاد کنید. در طول تاریخ، تضاد، درگیری، جنگ، قتل و اسارت وجود داشته است. آنچه مهم است بررسی سرچشمه ها، هدفها، اخلاق و آداب و نتایج این تضادهاست.

اسلام انگیزه جنگها را رفع فتنه و دفاع و دعوت به حق می داند و برای زمان و مکان و کسانی که درگیرند و از جمله اسیران، برنامه ها و آداب بسیار عالی و حکیمانه ای دارد.

اسیران معمولاً کسانی هستند که در جبهه جنگ با مسلمانان اسیر شده اند که درباره آنها چند طرح را می توان تصوّر کرد:

1 ـ تمام اسیران را یکجا بکشیم؛

این کار با عاطفه و عقل و رأفت اسلامی سازگار نیست؛

2 ـ تمام آنها را یکجا آزاد کنیم؛

این عمل سبب می شود آنان پس از آزادی، دوباره تجدید قوا کنند و به جنگ ما بیایند؛

3 ـ آنان را در اردوگاهها نگهداری کنیم؛

این کار سبب رکود فکری، اقتصادی و تحمل هزینه زیاد است؛

4 ـ اسرا را در میان مسلمین تقسیم کنیم و پس از مدتی به تدریج آزاد کنیم که این طرح متعلّق به اسلام و دارای امتیازاتی است، از جمله:

الف: در این طرح هزینه اسرا در میان مسلمین تقسیم می شود و فشاری بر نظام وارد نمی گردد.

ب: اسرا در میان توده امت اسلامی با برنامه های اسلام آشنا می شوند و بسیاری از آنان دست از کفر و شرک بر می دارند.

در تاریخ نام بسیاری از بردگان مسلمان شده، که منشأ آثار و برکات و به دست گرفتن مسئولیتهای حسّاس شده اند، آمده است تا آنجا که مادر شش امام معصوم ما، از جمله کنیزان بوده اند و فرزندان بسیاری از بردگان در زمره نوابغ قرار گرفته اند.

ج: کفاره روزه خوردن و یا بسیاری از اعمال ناروای دیگر، آزاد کردن برده قرار داده شده است.

د: سهمی از زکات مسلمین برای خرید بردگان و آزاد سازی آنان اختصاص داده شده است.

«و الغارمین»، این گروه، ششمین دسته ای هستند که زکات به آنها تعلق می گیرد. سهمی از زکات برای این افراد یعنی بدهکارانی است که توان پرداخت بدهی خود را ندارند.

آری، بر امام و حاکم اسلامی است که بدهی کسانی را که بدهکارند و بدهی آنها به خاطر اسراف و فساد نیست، از سهم زکات پرداخت نماید و در غیر این صورت گناهکار است.

چه بسیارند افراد آبرومندی که به سبب بدهی، گرفتار وامهای با بهره (ربا) می شوند و هر روز بدهی آنان اضافه می گردد و به تدریج ورشکسته شده و به فروش خانه و مغازه و ماشین خود مجبور می شوند و آبروی چندین ساله آنان یکجا فرو می ریزد و فرزندانشان تحقیر می شوند.

اگر هر یک از احکام الهی درست عمل شود، تمام مشکلات جامعه حل می شود. خدای علیم و حکیم از علم و حکمت بی نهایت خود دستور داد تا بخشی از سهم زکات، صرفِ پرداختِ بدهیِ بدهکاران شود.

بدهکاری که امروز گیرنده زکات است، همچون پیچ و مهره زنگ زده ای است که اگر کمی روغن به آن برسد، دوباره به حرکت درمی آید، فعالیتهای اقتصادی خو را از سر گرفته و چه بسا در فاصله کمی، خودش هم از زکات دهندگان می شود.

مورد هفتم از موارد مصرف زکات «فی سبیل الله» است؛ یعنی هر کاری که رنگ الهی داشته باشد و خدا پسندانه و به مصلحت عموم مردم باشد. از ساخت مدارس، مساجد، مسکن برای محرومان، درمانگاهها و پلها گرفته تا برطرف کردن فتنه ها و کمک به ازدواج، زلزله زده ها، جنگ زده ها، کتابخانه ها، انجام تبلیغات اسلامی، تعظیم شعائر اسلامی، رسیدگی به یتیمان و فقرا، انجام امور دینی، اصلاح و آشتی دادن مسلمین و ایجاد اشتغال برای بیکاران و آموزش حرفه و فن برای کسانی که تخصّص ندارند و دهها نمونه دیگر.(52)

یکی از امتیازات دین اسلام آن است که هرگز بن بست ندارد و در کنار کارهای مشخص و رسمی، انواع کارهای داوطلبانه و آزاد نیز قرار داده است:

1. اگر هفده رکعت نماز واجب و رسمی داریم، بیش از 300 نوع نماز مستحبی داوطلبانه داریم؛

2. اگر سفر حج در ایام مخصوصی است، سفر عمره در هر ماه جایز است؛

3. اگر خواندن سوره حمد در نماز واجب است، بعد از آن، خواندن بیش از 100 سوره دیگر آزاد است؛

4. اگر روزه در ماه رمضان رسمی است، در تمام ایام سال ـ غیر از عید فطر و قربان ـ روزه گرفتن، داوطلبانه و اختیاری است؛

5. اگر خمس و زکات به مقدار معیّنی واجب است، پرداخت انواع صدقات و انفاقات بستگی به اراده پرداخت کننده و شرایط دیگر دارد؛

6. اگر در مصرف زکات نامی از بدهکاران، بردگان، فقرا و کارگزاران مسئله زکات آمده، عبارت «فی سبیل الله» دست همه را باز گذاشته است که هر کار خداپسندانه دیگر را نیز می توان انجام داد.

ممکن است کار خداپسندانه در یک زمان ساختن آب انبار باشد و در زمان دیگری خرید کامپیوتر.

اگر در زمانی چاپ کتاب، راه خداست، ممکن است در شرایط و زمان دیگر کار خداپسندانه امر دیگری باشد. بنابر این عبارت «فی سبیل الله» هر کار خیری را در بر می گیرد.

هشتمین و آخرین مورد مصرف زکات، «ابن السبیل» است؛ یعنی فرزندان وابسته به راه؛ کسی که اگر چه در وطن خود فقیر نیست ولی در منطقه دیگری به خاطر تصادف، به سرقت رفتن پولش، بیماری، تحصیل، گرانی و... نیاز به کمک دارد که اگر مورد حمایت قرار نگیرد، جان یا آبروی او در معرض خطر است و نیاز مالی از یک سو و احساس غربت از سوی دیگر، فشار روحی و روانی خاصی بر او وارد می کند.

مکتب زنده اسلام که در تمام برنامه هایش به مسأله جان و مال و آبرو و شخصیت افراد توجه خاصی دارد، در اینجا نیز با اختصاص دادن سهمی از زکات، هم آبروی آنان را حفظ می کند و هم دغدغه آنان را برطرف می نماید.

 

آداب پرداخت زکات

 

برای کمک به فقرا آداب فراوانی وجود دارد که مراعات آنها ارزش کار را بالا می برد، از جمله:

 

1. ادب سیاسی

 

باید کمکها زیر نظر ولایت و امامت باشد، نه سلیقه ای و خودسرانه.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«مخفی کردن زکات از حاکم اسلامی، نوعی نفاق است.»(53)

معنای مخفی کردن، گریز از پرداخت است، نه این که مخفیانه پرداخت کند.

 

2. ادب روانی

 

پرداخت زکات باید برخاسته از رضایت قلبی و طیب خاطر باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«هر کس زکات مال خود را عاشقانه بدهد در برابر هر دانه گندم و جو و... قصری در بهشت دریافت می کند.»(54)

حضرت علی علیه السلام فرمود:

«اگر پرداخت زکات با رضایت قلبی نباشد، گرفتار پشیمانی طولانی و از دست دادن پاداش و انحراف عمل خواهد شد.»(55)

 

 

3. ادب اجتماعی

 

اگر چه در ظاهر، زکات به شخص فقیر پرداخت می شود ولی در حقیقت این خداوند است که زکات را دریافت می کند.(56)

آری پیامبر، امام و فقیر، نماینده و دست خدا هستند و لذا باید کمال احترام به آنان گذاشته شود.

امام صادق علیه السلام از یکی از یاران خود به نام اسحاق پرسید: زکات مال خود را چه می کنی؟ گقت: فقرا به نزد من می آیند و من به آنها پرداخت می کنم. امام فرمود: این کار تو سبب ذلّت فقراست، هر کس دوست خدا را ذلیل کند گویا در کمین جنگ با او نشسته است.(57) به جای آن که فقرا برای دریافت زکات به خانه تو بیایند، تو باید زکات را به منزل آنان ببری.

در حدیث دیگری می خوانیم اگر گیرنده زکات از کلمه زکات رنج می برد زکات را به او بدهید ولی نگویید که این زکات است و مؤمن فقیر را ذلیل نکنید.(58)

امام خمینی قدس سره می فرماید: اگر شخصی از گرفتن زکات شرمنده می شود مستحب است هنگام پرداخت در قلب نیّت زکات کنید ولی در عمل آن را به عنوان هدیه قلمداد نمایید.(59)

در اسلام، احترام گذاشتن به فقرا به قدری مهم است که در تاریخ می خوانیم: جنس کمی را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند؛ حضرت آن مقدار کم را به بعضی از فقرا داد ولی نگران شد که مبادا در دل دیگران کدورتی ایجاد شود. از این رو نزد سایر فقرا آمد و رسما عذرخواهی کرد که چون مال کم بود به همه نرسید و فرمود: به کسانی دادم که حساسیت آنان بیش تر بود.(60)

 

4. ادب زمانی

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود:

«از اخلاق مؤمن، سرعت در پرداخت زکات است»(61)

پس ادب زمانی پرداخت زکات این است که زود زکات را بدهیم. این که می گویند عجله کار شیطان است، عجله در کارهای دنیایی کار شیطان است ولی درباره نماز داریم: «حیّ علی الصلوة»؛ یعنی بشتاب؛ فاسعَوا؛ یعنی بدو؛ در قرآن است که «سارعُوا»، «سابقوا» یعنی در کار خیر عجله کنید.

به طرف می گویند: دخترت را شوهر بده، می گوید: حالا عجله نکن!؛ با این که ازدواج کار خیر است و باید در آن عجله کرد. در زکات هم باید عجله کرد و مال مردم را زودتر پرداخت کرد.

 

5. پرداخت علنی

 

نکته دیگر در آداب پرداخت زکات آن است که علاوه بر کمکهای مخفیانه ای که نشانه اخلاص و حفظ آبروی گیرندگان است، باید گاهی از اوقات پرداختها آشکار باشد تا هم دیگران تشویق شده و کمک کردن به دیگران جزو فرهنگ جامعه شود و هم انسان به بخل و بی تفاوتی متهم نشود.

واقعا بنده لذت بردم وقتی آن شخص را دیدم که هنگام خمس دادن بچه هایش را هم همراه خود آورد و به بچه هایش گفت من هر سال می آیم درآمدم را حساب می کنم و بیست درصد آن را به این آقا که جانشین امام زمان علیه السلام است می دهم، شما اگر فرزندان من هستید باید وقتی بزرگ شدید همین کار را بکنید.

حدیث داریم اگر به فقیر می خواهی پول بدهی بده بچه ات آن را بدهد؛ یعنی فرهنگ این کمک به فقرا را به نسل بعد هم منتقل کن.

 

6. بوسیدن دست

 

حضرت علی علیه السلام فرمود:

«هرگاه با دست خود به فقیری کمک کردید، همان دست را ببوسید چون در حقیقت خداوند کمک شما را دریافت کرده است.»(62)

 

7. درخواست دعا از گیرنده

 

در روایات می خوانیم که چون دعای فقیر در حق کسی که به او کمک می کند مستجاب می شود، از فقیر تقاضا کنید تا در حق شما دعا کند.(63)

 

 

8. تمام اموال خود را ندهید

 

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «و آتوا حقّه یوم حصاده و لا تسرفوا...» فرمود: شخصی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله تمام اموال خود را در راه خدا داد ولی خود و همسر و فرزندانش محروم ماندند، خداوند این نحوه پرداخت را اسراف می داند.(64)

 

9. مکان پرداخت زکات

 

در نقل است همین که اموال یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله به مقدار نصاب می رسید، زکاتشان را به مسجد می آوردند و حضرت در همان مکان زکات جمع شده را میان فقرا تقسیم می فرمود.(65)

این کار باعث می شود که فقرا زکاتشان را از مسجد بگیرند و رفت و آمد به مسجد زیاد شده و احساس شود که مسجد فقط برای نماز نیست، بلکه شکمها را هم سیر می کند.

 

10. از مال حلال باشد

 

امام حسین علیه السلام فرمود:

«صدقه دل پسند، صدقه ای است که انسان با عرق پیشانی و غبار صورت آن را به دست آورد و به فقرا بپردازد.»(66)

 

11. از مال مرغوب باشد

 

قرآن می فرماید:

«لَن تنالوا البرَّ حتّی تُنفِقُوا ممّا تُحبّون»؛ «یعنی به نیکی نمی رسید مگر آن که از چیزی که دوست دارید، در راه خدا انفاق کنید.»

 

مقدار دریافت زکات

 

این مقدار باید در حدی باشد که طرف از فقر خارج شود.

شخصی به امام صادق علیه السلام گفت: فلانی منزلی دارد که چهار هزار درهم ارزش دارد، شتری دارد که هر روز دو تا چهار درهم علاوه بر هزینه علف سود دارد، به علاوه همسر و غلام هم دارد. امام فرمود: آیا از من می خواهی که او را وادار کنم منزلی که زادگاه و سبب عزت اوست یا غلام و شتری که وسیله زندگی اوست را بفروشد؟! هرگز؛ او می تواند زکات بگیرد و لازم نیست خانه و شتر و غلامش را بفروشد.(67)

 

در نقل است که به امام صادق علیه السلام گفتند: عیسی بن أعین به فقیری چنین گفت: «چون دیدم که تو گوشت و خرما خریدی پس فقیر نیستی و با این که زکات دارم به تو نمی دهم» هر چقدر آن فقیر عذر آورد که خرید گوشت و خرما دائمی نبوده است، بر عیسی بن أعین اثر نکرد.

امام پس از شنیدن این جریان برای مدتی دست مبارکشان را بر پیشانی گذاشتند سپس سر را بلند کردند و فرمودند: خداوند عنایتی به اموال اغنیا و توجهی به اموال فقرا فرمود، پس در اموال اغنیا سهمی که برای فقرا کافی باشد قرار داد.(68)

در روایت دیگری است که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: از سهم زکات تا 100 درهم به فقیر بدهم؟ حضرت فرمود: بله. پرسیدند: از سهم زکات تا 200 درهم به فقیر بدهم؟ فرمود: بله. پرسیدند: از سهم زکات تا 300 درهم به فقیر بدهم؟ فرمود: بله. پرسیدند: از سهم زکات تا 400 درهم به فقیر بدهم؟ فرمود: بله، پرسیدند: تا 500 درهم بدهم؟ فرمود: بله. آن قدر بده تا او را بی نیاز کنی.(69)

این مثل آن است که کسی بپرسد بچه ام مریض شده چند تا قرص بدهم بخورد؟ آیا یک قرص یا دو قرص یا بیش تر؟ جواب این است که آنقدر بده تا خوب شود.

امام صادق علیه السلام از حضرت علی علیه السلام نقل می فرماید که:

«زکات برای کسانی است که نه مقام حکومتی دارند و نه ساختمان و نه ثروت و تجارتی و نه برای اجیر شدن آشنایی با حرفه ای دارند و نه توان بدنی برای کارهای ساده؛ پس خداوند در اموال اغنیا سهمی را برای این افراد واجب فرموده است به مقداری که در زندگی فلج نباشند و بتوانند روی پای خود بایستند.»(70)

از امام پرسیدند: زندگی شخصی از طریق پدر یا عمو یا برادرش در حد ساده تأمین می شود آیا می تواند برای توسعه زندگی زکات بگیرد؟ امام فرمود: مانعی ندارد.(71)

 

 

آدابی که گیرندگان زکات باید توجه کنند

 

1. آنچه می گیرد در موارد ضروری صرف کند.

گاهی شخصی می آید با گریه زکات می گیرد بعد آن را می برد در گچ بری خانه اش یا تعویض سرویس صندلی و مبل یا تعویض انگشتر یا رنگی کردن تلویزیون مصرف می کند!

2. از پرداخت کننده زکات تشکر و در حق او دعا کند.

این جور نباشد که گیرنده زکات بگوید: باید زکات بدهد؛ دارد باید بدهد چشمش کور!

3. نه پرداخت کننده را تحقیر کند و نه آنچه را می گیرد.

4. اموال شبهه ناک را نگیرد.

5. بیش از نیاز خود نگیرد.

 

گیرندگانی که اولویت دارند

 

1. والدین؛

2. طرفداران مکتب اهل بیت:؛

3. کسانی که از لحاظ ایمان و عقل و تقوا برترند؛

4. آبرومندانی که از درخواست کردن خجالت می کشند؛

5. کسانی که نیاز بیش تری دارند؛

6. ثروتمندان دیروز؛

7. اهل منطقه؛ در روایت می خوانیم رسول خدا صلی الله علیه و آله زکات بادیه نشینان را به بادیه نشینان و زکات شهر نشینان را بین شهر نشینان تقسیم می فرمود.(72)

 

 

شیوه گرفتن زکات

 

حضرت علی علیه السلام در نامه بیست و پنجم نهج البلاغه دستوراتی به دست اندرکارانِ دریافت زکات می دهد که چون آن دستورات امروز برای همه کسانی که از طرف دولت اسلامی برای انجام مأموریتی به سراغ مردم می روند مفید است؛ برخی از نکات این نامه را نقل می کنیم:

1. انگیزه تو برای زکات، تقوای الهی باشد، نه ریاست، نه امرار معاش و...:

«انطلق علی تقوی الله وحده...».

2. هیچ مسلمانی را مترسان فکر نکن که چون مأمور حکومت هستی باید مردم از تو حساب ببرند و تو متکبّرانه بر آنان وارد شوی:

«لا تروّعَنّ مسلما».

3. در صورت کراهت مردم، حق نداری وارد زمین و مزرعه و باغ آنان شوی:

«لا تجتازنّ علیه کارها».

4. بیش از حق خدا زکات نگیر:

«لا تأخذَنّ منه اکثر من حق الله».

5. هرگاه بر قبیله ای وارد شدی، به منزل مردم نرو بلکه کنار چشمه و چاه و قنات آبی فرود آی:

«انزل علی مائهم من غیر أن تخالط ابیاتهم».

مهمان شدن کارمندان آفاتی دارد، از جمله ممکن است به خاطر پذیرایی، قلب کارمند جذب صاحب خانه شود و در گرفتن حق خدا از او سهل انگاری کند و ممکن است مردم میزبان را واسطه قرار دهند تا مأمور کم تر بگیرد، یا ممکن است میزبان در قبیله خود افتخار و از میزبانی خود سوء استفاده کند.

6. در گرفتن زکات، خدا محوری را فراموش مکن و به مردم بگو: شما بنده خدا هستید و من فرستاده و مأمور خدا هستم:

(أرسلنی الیکم ولیّ الله)

و سهمی که می دهید حق خداست:

(لاخذَ منکم حق الله).

7. به مردم اعتماد کن و اگر کسی گفت: حق الهی در مال من نیست، گفتارش را بپذیر و دوباره به او مراجعه نکن:

«فان قال لا، فلا تراجعه».

8. در تمام مراحل حال مردم را مراعات کن. گلّه و دام را دو بخش کن و هر بخشی را صاحبش اراده کرد بردارد شما بخش دیگر را انتخاب کن؛ بار دوم بخشی را که سهم تو است به دو قسمت تقسیم کن، باز هم هر قسمت را که خواست بردارد آزاد است و این بخش کردن را آنقدر تکرار کن تا سهم زکات در آخرین تقسیم تو روشن شود. پشیمانی مردم را در انتخاب بخشی که برداشته است، بپذیر:

«فان استقالک فأقلهُ».

9. حیوان پیر و از کار افتاده، دست و پا شکسته و عیب دار را مگیر:

«لا تأخذنّ عودا و لا هَرمة و لا مسکورة و لا مهلوسة و لا ذات عوار».

10. سهم خدا را به کسی بسپار که به دین و دلسوزی او نسبت به مال مسلمین اطمینان داشته باشی:

«و لا تأمننّ علیها الا من تثق بدینه رافعا بمال المسلمین».

11. شتری که به عنوان زکات گرفته می شود از بچه اش جدا نشود:

«لا یحول بین ناقة و بین فصیلها».

12. تمام شیر آن را ندوشد و مقداری از شیر را برای بچه اش در پستان باقی بگذارد:

«و لا یمصر لبنها فیضرّ ذلک بولدها».

13. با سوار شدن بر حیواناتی که به عنوان زکات گرفته شده اند آنها را خسته نکند:

«لا یجهدنّها رکوبا».

راستی اگر همین یک نامه را برای اهل توحید بخوانیم، خدا محوری آن، همه را جذب می کند. در این نامه محوریت خدا، در کلماتی از قبیل: تقوی الله، عبادالله، ولی الله، حق الله، کتاب الله، سنة رسول الله، امرالله؛ به چشم می خورد.

در این نامه احترام گذاردن به مردم نیز در جملاتی به چشم می خورد، از جمله:

1. امنیت مردم در جامعه (لا تروعنّ مسلما)؛

2. امنیت مردم در مسکن و باغ و مزرعه (من غیر أن تخالط أبیاتهم)؛

3. رفتن میان مردم (تقوم بینهم)؛

4. سلام بر مردم (فتسلم علیهم)؛

5. سؤال از مردم (فهل لله فی اموالکم؟)؛

6. اعتماد به مردم (فان قال لا، فلا تراجعه)؛

7. نرمی با مردم (من غیر أن تخفیه، توعده، تعسفه، ترهقه)؛

8. آزار ندادن مردم (لا تسئون صاحبها)؛

9. آزادی دادن به مردم (ثمّ خیّره)؛

10. عذر پذیری مردم (فان استقالک فأقِله)؛

11. اجازه گرفتن از مردم (لا تدخلها الا باذنه).

 

به چه کسانی زکات ندهیم؟

 

قرآن برای مصرف زکات هشت مورد را تعیین کرده است و در این بحث با توجه به روایات، کسانی که حقّ گرفتن زکات ندارند، معین شده اند؛ از جمله:

1. کسانی که می توانند بدون مشقّت حرفه ای بیاموزند و از طریق آن امرار معاش کنند، لازم است آن حرفه را فرا گیرند.(73)

امام باقر علیه السلام فرمود: افراد تندرست و قوی نباید زکات بگیرند و نباید به آنها زکات داد.(74)

2. به کسی که شراب خوار است زکات ندهید.(75)

3. به کسانی که سر سختانه و با علم و آگاهی با مسلمین عناد می ورزند و نسبت به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله کینه و لجاجت دارند، زکات ندهید.(76)

4. به افراد ناصبی نیز زکات ندهید مگر آن که از زبان آنان بترسید و از طریق زکات بتوانید دین و آبروی خود را حفظ کنید.(77)

5. امام رضا علیه السلام فرمود: به کسانی که انحراف آنان نسبت به اهل بیت روشن و شناخته شده است زکات ندهید.(78)

6. به کسانی که واجب النفقه هستند، زکات نمی رسد (و کلّ من هو فی نفقتک لا تعطه).(79)

7. به افراد غنی، زکات پرداخت نمی شود.(80)

8. به صاحبان حرفه زکات نمی رسد.(81)

9. به کسانی که انحراف اعتقادی دارند مثلاً خدا را جسم می دانند یا مسلک جبر دارند یا واقفیه و هفت امامی هستند زکات پرداخت نمی شود.(82)

 

 

تفاوت خمس و زکات با مالیات

 

بعضی می پرسند ما که مالیات به دولت اسلامی می دهیم، پرداخت خمس و زکات، دیگر برای چیست؟

در پاسخ به این شبهه لازم است تنها به برخی تفاوتها فهرست وار اشاره کنیم:

1. برآورد خمس و زکات و تخمین حساب و کتاب آن، بر اساس اعتمادی است که به خود پرداخت کننده می شود و هیچ نیازی به بازرسی و نظارت دیگری نیست.

در حالی که مالیات مبلغی است که دولت تعیین و محاسبه و دریافت می کند.

2. گیرندگان زکات، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جانشینان آن بزرگوار و کسانی هستند که از طرف حضرت اجازه داشته باشند در حالی که در مالیات این گونه نیست.

3. خمس و زکات باید بر اساس عقیده و ایمان و با قصد قربت و رضای خداوند متعال پرداخت شود؛ تا آنجا که اگر مسائل عاطفی، اجتماعی، سیاسی، قبیله ای یا کسب شهرت و عزت در نظر باشد، گویا حق خداوند پرداخت نشده است.

ولی در پرداخت مالیات این ایمان و قصد قربت و اخلاص لازم نیست.

4. خمس و زکات از افرادی گرفته می شود که توان مالی دارند ولی در مالیات این گونه نیست و گاهی بر پارچه و کاغذ و ماشین و سیگار مالیات بسته می شود؛ خواه مصرف کنندگان فقیر باشند یا غنی.

5. خمس و زکات را مردم با اراده و اختیار به کسانی می دهند که محبوب آنها هستند ولی در مالیات نه دهنده اختیاری دارد و نه گیرنده آن محبوبیت و قداستی.

6. مالیات نوعا برای هزینه های شخصی زندگی خود ما است، ولی خمس و زکات برای کمک به دیگران است.

توضیح این که همان گونه که انسان داخل خانه را موزائیک می کند، مبلغی به عنوان مالیات می پردازد که بیرون خانه او آسفالت شود و همان گونه که درهای داخل منزل را قفل می زند، مبلغی مالیات می دهد که پلیس بیرون خانه را محافظت کند؛ برای داخل خانه کپسول آتش نشانی می خرد، مبلغی هم می دهد تا دولت ماشین آتش نشانی به صورت آماده باش در بیرون منزل او تهیه کند. هزینه ای برای باغچه منزل می دهد و هزینه ای به دولت برای احداث پارک و بوستان می دهد.

بنابر این انسان دو نوع هزینه دارد: هزینه هایی که مستقیما برای داخل خانه تهیه می کند و هزینه هایی که از طریق دولت برای رفاه و خدمات بیرون منزل به واسطه مالیات دریافت می کند.

پس مالیات بخشی از هزینه های شخصی انسان است؛ از این رو کسانی که خمس می دهند باید مخارج زندگی خود را از درآمد کم کنند و مالیاتی را که می دهند جزء مخارج زندگی آنها محسوب می شود. مثلاً اگر کسی در سال دو میلیون درآمد دارد و یک میلیون تومان خرج زندگی اوست و صد هزار تومان مالیات پرداخت می کند، این شخص به هنگام حساب سال باید صد هزار تومان را مثل یک میلیون تومان، جزء هزینه زندگی خود قرار دهد و نهصد هزار تومان را پس انداز و سود خود حساب کند و خمس همان نهصد هزار تومان را بپردازد.

بنابر این زکات و خمس برای خدمت به دیگران است، ولی مالیات برای دریافت خدمات دولتی برای خود ماست.

7. در زمان امامان معصوم، حکومتها از مردم مالیاتهایی به نام خراج و عُشریه می گرفتند ولی باز هم مردم خمس و زکات خود را به امامان عزیز خود می دادند و آن بزرگواران می گرفتند و نمی فرمودند شما که خراج می دهید لازم نیست خمس و زکات بدهید.

8. حاکم اسلامی و فقیه جامع الشرایط می تواند در شرایطی میزان مالیات پرداختی مردم را کم و زیاد کند و اکنون ولایت فقیه علاوه بر خمس و زکات دستور پرداخت مالیات را نیز داده است.

9. در تمام کشورهای دنیا علاوه بر مالیات، صندوقهای خیریّه و مؤسسات عامّ المنفعه ای وجود دارد و تمام خدمات را بر دوش دولت نمی گذارند.

 

امام مهدی علیه السلام و زکات

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام فرهنگ اقتصادی مردم به نحوی است که حرام خواری ارزش و غنیمت، ولی پرداخت زکات خسارت شمرده می شود».(83)

«در آن زمان کسی را می بینی که ثروت زیادی نزد اوست و از آغاز مالکیت، هرگز زکات نداده است!».(84)

«در آن روزگار که امام مهدی علیه السلام ظهور کند ثروتمندان باید حق خدا را بدهند و اگر ممانعت کنند گردنشان زده می شود».(85)

آری روز ظهور روز پایان گرسنگی و فقر است؛ اگر چه به بهای محو ثروتمندان بی درد و مرفّهان بی تفاوت باشد.

در روایت است که در آن روز تبعیضها از بین خواهد رفت و اموال عمومی به طور مساوی در میان مردم تقسیم خواهد شد و در آن روز کسی را که نیازمند به زکات باشد، مشاهده نخواهی کرد.(86)

 

 


 

1 ـ سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در همایش احیای زکات.

2 - سوره مریم (19) آیه 31.

3 - سوره انبیاء (21) آیه 73.

4 - سوره بیّنه (98) آیه 5.

5 - سوره بیّنه (98) آیه 5.

6 - سوره توبه (9) آیه 103.

7 - سوره توبه (9) آیه 60.

8 - سوره بقره (2) آیه 273.

9 - سوره قصص (28) آیه 77.

10 - سوره قصص (28) آیه 78.

11 - سوره نمل (27) آیه 40.

12 - سوره هُمزه (104) آیه 3.

13 - سوره بقره (2) آیه 268.

14 - سوره بقره (2) آیه 30.

15 - سوره توبه (9) آیه 38.

16 - سوره نحل (16) آیه 96.

17 - سوره بقره (2) آیه 276.

18 - امالی، شیخ طوسی، ج 2، ص 136.

19 - فروع کافی، ج 4، ص 62.

20 - ر.ک: جامع الاحادیث، ج 9، ص 65.

21 - سوره لیل (92) آیه 6.

22 - وسائل الشیعه، ج 6، ص 10.

23 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 223.

24 - همان، ص 53.

25 - همان، ص 70.

26 - همان، ص 273.

27 - کنزالعمال، ج 6، ص 96.

28 - وافی، ج 10، ص 156.

29 - مستدرک الوسائل، ج 1، ص 507.

30 - بحار، ج 96، ص 29.

31 - سوره توبه (9) آیه 11.

32 - ر.ک: وافی، ج 10، ص 51.

33 - سوره بقره (2) آیه 251.

34 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 56.

35 - سفینة البحار، ج 3، ص 474.

36 - وافی، ج 10، ص 50.

37 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 285.

38 - بحار، ج 96، ص 130.

39 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 50.

40 - همان.

41 - همان، ص 52.

42 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 58 و ص 43.

43 - همان.

44 - سوره معارج (70) آیه 21.

45 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 30.

46 - همان، ص 33.

47 - همان، ص 63.

48 - تهذیب، ج 10، ص 153.

49 - وافی، ج 10، ص 1640.

50 - سوره کهف (18) آیه 79.

51 - وافی، ج 10، ص 156.

52 - تحریر الوسیله، امام خمینی.

53 - بحار، ج 96، ص 27.

54 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 32.

55 - همان، ص 34.

56 - سوره توبه (9) آیه 18.

57 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 351.

58 - همان، ص 351.

59 - تحریرالوسیله، ج 1، ص 391.

60 - جامع الاحادیث، ج 1، ص 391.

61 - همان، ص 49.

62 - محجة البیضاء، ج 12، ص 93.

63 - زکات در اندیشه ها، ص 22.

64 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 200.

65 - همان، ص 86.

66 - همان، ص 186.

67 - وافی، ج 10، ص 172.

68 - همان، ص 177.

69 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 306.

70 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 236.

71 - همان، ص 254.

72 - بحار، ج 100، ص 20.

73 - تحریرالوسیله.

74 - وافی، ج 6، ص 174.

75 - همان، ص 192.

76 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 280.

77 - همان، ص 279.

78 - همان، ص 277.

79 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 267.

80 - وافی، ج 10، ص 160.

81 - وافی، ج 6، ص 174.

82 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 287 و 288 و 279.

83 - بحار، ج 52، ص 263.

84 - منتخب الاثر، ص 430.

85 - وسائل الشیعه، ج 6، ص 19.

86 - بحار، ج 52، ص 390.

 

 



:: موضوعات مرتبط: بیشتر بدانیم , ,
:: برچسب‌ها: زکات , فقیر , خدا , نماز , مال , خمس , قرآن , پول , خمس و زکات ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








مرکز نیکوکاری ولیعصر(عج) واقع در دانشگاه آزاد سلامی واحد مرودشت شماره حساب بانک ملی ایران 0109851236009 ===================== شناسه شبا : .......................................................... IR59 0170 0000 0010 9851 2360 09 دانشگاه آزاد مرودشت مركز نيكوكارى ولى عصر ========================= *8877*5755#

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مرکز نیکوکاری ولی عصر (عج) دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت و آدرس nikookari.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







RSS

Powered By
loxblog.Com